( 726)حرف قرآن را ضریران معدنند |
|
خر نبینند و به پالان بر زنند |
( 727)چون تو بینایی پی خر رو که جست |
|
چند پالان دوزی ایپالان پرست |
( 728)خر چو هست آید یقین پالان ترا |
|
کم نگردد نان چو باشد جان ترا |
( 729)پشت خر دکان و مال ومکسب است |
|
دُرِّ قلبت مایهْ صدقالب است |
( 730)خر برهنه بر نشین ای بوالفضول |
|
خر برهنه، نی که راکب شد رسول |
( 731)النبی قد رکب معروریا |
|
والنبی قیل سافر ماشیا |
ضریران: کوران، و در اینجا مقصود کسانى است که چشم حقیقت بین ندارند و در فهم قرآن به دانستن معنى ظاهر اکتفا مىکنند.
خر ندیدن: مثلى است مشهور «پالان بزنى چو بر نیایى با خر»، و نیز «به خر دستش نمىرسد پالانش را مىزند.» [1]و در این بیت مقصود این است که چون توان رسیدن به حقیقت را ندارند به مجاز روى مىآورند.
چند پالان دوزی: یعنی چقدر حرف میزنی،کنایه از این که دنبال معنا و حقیقت برو. اگر تو معنایی در ذهن داشته باشی، خواه ناخواه، آن را بیان خواهی کرد و لفظ مناسب آن را خواهی یافت.
پشت خر: یعنی آنچه از پالان وافسار وجز آن بر خر می گذارند.
قالب: استعاره از جسم.
( 726) اشخاص کورند که فقط بحروف قرآن مىچسبند خر نمىبینند و بپالان نگاه مىکنند. ( 727) تو که بینایى خر را که از دست تو رفته دنبال کن اى پالان پرست تا کى مشغول پالان دوزى هستى. ( 728) وقتى خر باشد پالان هم خواهد آمد البته اگر جان داشته باشى نان از تو کم نخواهد شد. ( 729) پشت خر دکانى است که در آن کسب کرده و مال بدست مىآورند چنان که جان سرمایه صد قالب و بدن است. ( 730) تو خر برهنه سوار شو وقتى رسول خدا سوار خر برهنه شده از برهنه بودن خر نام مبر. ( 731) پیغمبر ص (در غزوه بدر) خر برهنه سوار شد و گاهى نیز پیاده سفر مىنمودند.
مولانا کسانی را که به لفظ و ظاهر قرآن چسبیدهاند, مانند کوری می داند که خر او گریخته و او پالان خر را به جای خر گرفته است و آن را میزند؛ طبیعی است که پالان نه میرود و نه بار میبرد.
او میگوید: «انسانهای صورتپرست با آن که حامل روح لطیف هستند؛ ولی از آن غافلند و فقط به تیمار تن مشغولند.» مولانا میگوید: «لفظ، وسیله زندگی مادی است، مثل دکان و مال دنیا. اما حقیقت، مانند قلب در درون این الفاظ است و «دُرّقلب» مرواریدی است که صد برابر تن و قالب ارزش دارد. برای رسیدن به مقصود باید بدون این ظواهر بر خر معنا سوار شد، چنانکه پیامبر(ص) در بازگشت از جنازه ابن الدّحداح بر اسپ بیزین سوار شد و در سفرها هم، گاه سواره بود و گاه پیاده.»«کانَ یَرکِب الحِمارَ عُریاناً لَیسَ عَلَیهِ شَىءٌ.»[2] و در سخن على (ع) است که رسول (ص) سوار خر برهنه مىشد و یکى را هم ردیف خود سوار مىکرد.[3]
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |